...لبخند خدا

وقتی ناراحتید از این که به چیزی که میخواستید نرسیدید محکم بنشینید و خوشحال باسید چون خدا در فکر چیز بهتری است

...لبخند خدا

وقتی ناراحتید از این که به چیزی که میخواستید نرسیدید محکم بنشینید و خوشحال باسید چون خدا در فکر چیز بهتری است

خدایا .............بازم لبخند بزن.........

درد، رنج، خون، مرگ، ترس، تمام آن چیزی است که در هزاره ی سوم به مردم غزه اهدا می شود 

 

در کدام دین و آئین بمباران و قتل عام کودکان و زنان و انسانهای بی دفاع مجاز است؟  

 در کدام بند از قوانین حقوق بشر به خاک و خون کشیدن و گرفتن جان انسانهای بی گناه مباح شمرده شده است؟ 

 در دین کدامیک از انبیاء الهی سکوت در برابر ظلم و رقم زدن فجایع انسانی در زمره ی اخلاقیات قرار گرفته است؟  

فرق نمیکند مسلمان باشی یا مسیحی یا یهودی. پیامبرت حضرت محمد (ص) باشد یا عیسی (ع) یا داود (ع)  

کافیست مادر یا پدر باشی تا قلبت از جان دادن فرزند در آغوش والدین به درد آید 

کافیست فرزند باشی تا دیدن بدن خونین و تن بی جان پدر و مادر اشک را مهمان چشمانت کند 

کافیست انسان باشی تا ترس از بارش آتش و گلوله بر سرت و ویران شدن خانه ات لرزه بر اندامت بیاندازد 

می گویند کسانی شایسته ی رهبری و حکومت هستند که شجاع، وظیفه شناس و قوی باشند و اخلاق و انسانیت را بفهمند. کدام شجاعت و اخلاق و انسانیت، سران کشورها و مجامع بین المللی را به سکوت در برابر فاجعه ی انسانی غزه وادار کرده است؟  

امروز غزه تصویر گر جنگی خونین و ناعادلانه و سکوت قدرت طلبان است. فردا و فرداها این درد به پیکر کدام سرزمین وارد میشود؟ بهای ترس و بی کفایتی مدعیان عدالت و حقوق بشر را کودکان درد کشیده و زخمی غزه با اشکها و ناله هایشان می پردازند

نمیدونم چرا اینجوری شدم خدایا کمکشون کن   

خدایا دوباره اون لبخندایی که بعضی وقتها 

به من میزنی خدایا دوباره لبخند بزن خدایا 

به همه ادمایی که زیر بار ظلمند صبر بده   

 

ای ادما برای حمایت از غزه عزیزمان روی   

لینک زیر کلیک کنید  

http://whats-happening.net/fa/stone/index.htm

   

اگه دلشو دارین کلیک کنید عکسایی از مردم غزه  

 http://whats-happening.net/fa/picture/index.htm

 

شعر بهار

در اخرین لحظه دیدار

به چشمانت نگاه کردم

گفتم بدان اسمان قلبم

با تو یا بی تو بهاری است

همان لبخندی که تو ان را

از من می ربود بر لبانت

زینت بست

و به ارامی از من فاصله گرفتی

بی هیچ کلامی

من خاموش به تو نگاه می کردم

و در دل با خود می گفتم

ای کاش این قامت نحیف

لحظه ای فقط لحظه ای

می اندیشید که

اسمان بهاری یعنی ابر

باران رعد و برق و طوفان

ناگهانی

و این جمله جمله ای

بود بد تر از هر خواهش

برای ما تمنایی بود

برای او بودن

 

خدا هست ...

مردی برای اصلاح سر و صورتش به ارایشگاه رفت

در بین کار گفت و گوی جالبی بین انها در گرفت

انها در رابطه با موضوعات و مطالب مختلف صحبت می کردند

وقتی به موضوع خدا رسید

ارایشگر گفت من که باور نمی کنم خدا وجود دارد

مشتری پرسید

چرا باور نمی کنی؟

ارایشگر گفت

کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد

به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟

بچه بی سرپرست پیدا می شد؟

نمی توانم خدا را مهربان تصور کنم

که اجازه می داد این همه درد و رنج وجود داشته باشد

مشتری لحظه ای فکر کرد

جوابی نداد چون نمی خواست جروبحث کند

ارایشگر کارش را تمام کرد ومشتری از مغازه بیرون رفت

به محض اینکه از مغازه بیرون رفت

مردی را دید با موهای کثیف و بلند

و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده

ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود

مشتری برگشت و دوباره وارد ارایشگاه شد

و به ارایشگر گفت

میدانی چیست

به نظر من ارایشگرها هم وجود ندارند

ارایشگر گفت

چرا چنین حرفی می زنی؟

من اینجا هستم من ارایشگر هستم

همین الان موهای تو را کوتاه کردم

مشتری با اعتراض گفت

نه ارایشگر وجود ندارد

چون اگر وجود داشت هیچ کس مثل مردی که بیرون است با موهای

بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد

ارایشگر گفت

نه بابا ارایشگر ها وجود دارند

موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی کنن

خدا هم وجود دارد

فقط مردم به او مراجعه نمی کنن و دنبالش

نمی گردند برای همین این همه درد و رنج

در دنیا وجود دارد

کافیه ازش بخواهید و خدا حتما بهتون میده مثل من که

خدا بهم یه دوست خوب داده

دوست خوب می تونه شما رو به خدا

نزدیکتر کنه مثل دوست عزیز من.....